javahermarket

سفارش تبلیغ
صبا ویژن


تسلیت قلب صبورم...............

بخ


وام از تو بگذرم من با یادت چه کنم؟! تو رو از یاد ببرم با خاطراتت چه کنم؟!

حتی از یاد ببرم تو و خاطراتت رو.... بگو من با این دل خونه خرابم چه کنم؟!

تو همونی که واسم یه روزی زندگی بودی....توی رویاهای من عشق همیشگی بودی....

آره سهم من از عاشقی فقط یه حسرته....بی کسی عالمی داره واسه ما یه عادته.....

چه طور از یاد ببرم اون همه خاطراتمو.....آخه با چه جرأتی به دل بگم نمون برو....

دل دیگه خسته شده نا نداره....به حرف من گوش نمی ده پای رفتن نداره........

.......چشم به راه تو می مونه.......همیشه غرق یه امید واهیه........

 

.......................................

 ......................................................................................

.........................................

من قوی بودم در نگاه اول.................

 

و تنها یک قدم مانده بود تا بینایی........................

باد آمد.................

با خود برد..............

هر چه در سر داشتم را با خود برد...................

و اکنون دوباره تنهایم.................

در پرتگها یک تصمیم..................

بی هیچ نشان از تورم شریان های تفکرم..............

من که قوی بودم در نگاه اول.....................

 چرا تنها مانده ام .......................

.......................................................................

یک سال نقش فاصله هامان سکوت بود

شاید برای حرف زدن از عشق زود بود

ای کاش قفل سخت سکوت تو میشکست

یا در نگاه سرد تو خورشید می نشست

من موج خسته بودم و تو ساحلم شدی

با یک نگاه ساکن شهر دلم شدی

اکنون ولی به ساحل باور رسیده ام

دیگر گذشت فصل و به آخر رسیده ام

آری کویر تشنه به باران نمی رسد

این قصه تا ابد به پایان نمی رسد

............................................

 


نوشته شده در شنبه 89/8/29ساعت 5:2 عصر توسط مسعود| نظر|


Design By : Night Skin